از تبار مادر

پیر ما گفت که جنگ است، قلم بردارید...

از تبار مادر

پیر ما گفت که جنگ است، قلم بردارید...

از تبار مادر

باید آنچه که حقیقت است
بار ها
و بارها
و هزاران بار بگوییم.
چون
خطر تحریف
همیشه هست.

شیعه یک تشکل عظیم است؛

شاید بزرگترین و گسترده ترین و عظیم ترین تشکیلات تاریخ!

 

تشکیلاتی با مبانی و اصول کاملا واضح و مشخص و ممتاز، که اهداف و آرمان های بلند خود را با صدایی رسا اعلام داشته است.

تشکیلاتی که از رهبری و مدیریتی منسجم، منظم، کاردان و کارآمد و بهره مند از مشروعیتی الهی و مقبولیتی وصف ناپذیر برخوردار است. تشکلی که تاریخ خاص خود را دارد.

تشکیلاتی که زلف عاطفه و عقل را به گونه ای ظریف و هنر مندانه به هم گره زده است.

تشکیلاتی که نسبت خود را همواره با گذشته و حال و آینده مشخص کرده است.

تشکلی که برای ماندن و رشد و رسیدن به اهداف خویش، برنامه ریزی دارد، تقسیم مسئولیت دارد، تدبیر های گوناگون و آموزه های فراوان دارد و مرام نامه های اخلاقی و اعتقادی مفصل دارد.

شیعه، یک تشکل عظیم است که یارای آن را دارد برای اثبات رشد و پیشرفت و ماندگاری و پویایی خویش، به رغم همه ی سختی ها و رنج ها و مصیبت ها و مشقت ها، تاریخ را گواه خویش سازد.

شیعه یک تشکل بزرگ است؛ یک حزب پیروز و غالب.

همان که قرآن کریم، آن را " حزب الله " خوانده و وعده ی نیک پیروزی و توفیقش را سروده است:

(( وَ مَن یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسولَهُ وَ الذینَ آمَنوا فَإنَّ حِزبَ اللهِ هُمُ الغَالِبون.)) و هر کس خدا و پیامبر او و کسانی را که ایمان آورده اند ولیّ خود بداند [پیروز است چرا که] حزب خدا همان پیروزمندانند.

و نیز همان که صادق آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین فرمودند:

((فَنَحنُ وَ شیعَتُنا حِزبُ اللهِ وَ حِزبُ اللهِ هُمُ الغَالِبون ؛ همانا ما و شیعیانمان، حزب خداوند هستیم و حزب خداوند همان پیروز مندانند.))

 

( مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان(1390). ترنج خوش بو(چاپ اول). قم: اتحادیه ی انجمن های اسلامی دانش آموزان. صص 15-13 )

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۵۵
از تبار مادر

اتوبوس های مسافرتی را دیده اید ؟

چهل نفر، بلیت تهیه می کنند تا سوار بر آن شده، از شهری به شهر دیگر بروند. ممکن است مسیر، چند ساعت طول بکشد. شاید همگی در یک شهر پیاده شوند.

مسیر مشترک، مبدأ و مقصد هم مشترک ست؛ اما چه ارتباطی بین این افراد وجود دارد؟

حالا یک اردو را تصور کنید. اتوبوس، همان اتوبوس است. مبدأ و مقصد هم مشترک، مسیر مشترک و...

فرق جمع و اجتماع این جاست؛ ضرورت اشتراک هدف، رهبری، نقش معین و ...

ممکن است یک مسجد پر از نمازگزار باشد. هر کس گوشه ای ایستاده و مشغول خواندن نمازش باشد. دو نفر هم در طرف دیگر، به کسی اقتدا نموده اند.

تعداد این ها بسیار کمتر از دیگرانی است که در شبستان مسجد، ازدحام کرده اند؛

اما جالب است که نماز این دو سه نفر جماعت است و بقیه به رغم کثرت، فرادا نماز خوانده اند.

" اِیّاکَ نَعبُدُ وَ ایّاکَ نَستَعین "، نمادی از حرکت اجتماعی اسلام برای تکامل بشریت است. می پرستیم، نه می پرستم ؛ کمک می جوییم ... .

من نمی توانم سر در لاک خود فرو کنم و نسبت به دیگران، بی تفاوت باشم. نماز جمعه و جماعت، جهاد، امر به معروف، حج و ... نشانه هایی از تأکید اسلام بر اجتماع مسلمین است که " یَدُ الله مَعَ الجَماعَه " دست خدا با جماعت است...

من، باید ما شود. این یک ضرورت عقلی است که قالب دینی آن، شرط کمال انسان هاست.

اما این " ما " می تواند خوب هم نباشد. چطور؟

" ما " گرایی، نشانه ای از روحیه ی استکبار منشی و استبداد خویی است ! آنجا که همه چیز بر محور " ما " شکل بگیرد و هر کس با " ما " نسبتی ندارد، شأن و حقوق انسانی نداشته باشد.

" ما " نباید معیار سنجش خوبی ها و بدی ها قرار بگیرد.

" ما " خودش به عنصر دیگری وابسته است و مشروعیت خود را از آن منبع به دست می آورد.

آن عنصر، چیزی نیست جز حرکت در مسیر اراده ی الهی و در چارچوب مطالبات شرع مقدس اسلام.

" تشکل ما " زمانی می تواند ادعای حقانیت کند که در راه حق ، گام برداشته باشد...

 

(مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان(1390). ترنج خوش بو(اول).قم:اتحادیه ی انجمن های اسلامی دانش آموزان. ص9)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۲۳:۵۶
از تبار مادر

آدم خلیفه ی خدا روی زمین است ...

امپراطوری که گاهی باید بر گردد به آخرین سلاحش ...

...  " و سلاح او گریه است " 

broken heart

( فاضل نظری )

وَ سِلاحُهُ البُکاء...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۲۳:۴۷
از تبار مادر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۰
از تبار مادر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۳ ، ۱۱:۱۶
از تبار مادر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۳ ، ۱۸:۴۹
از تبار مادر

کم کم داریم شبیه بنی اسرائیل های زمان حضرت موسی میشیم ؟ ؟ ؟

- همیشه نشسته ایم و پشت سر هم برایش «باید» بافته ایم.

- لیست بلند بالایی از «باید»ها ساخته ایم تا او بیاید و همه شان را به تنهایی بر دوش بکشد و تمام درد های جامعة بشری را به تنهایی مداوا کند و تمام انتظارات ما را برآورد.

-هر وقت از دنیا خسته می شویم، هر وقت مشکلی آزارمان می دهد، فارغ از این که چقدر بزرگ یا به کجا مربوط باشد، آهی می کشیم و می گوییم:«آقا می آید و همه مشکلات را حل می کند.»، «آقا که آمد باید با فلان شخص فلان برخورد را کند»، «آقا که آمد باید این کار را این طور درست کند»و هزاران جور جملة جورواجور دیگر... .

- خوب که فکر می کنم، می بینیم ما شده ایم درست لنگة بنی اسرائیلی هایی که به موسایشان گفتند:

«ما همین جا نشسته ایم؛ تو با خدآیت برو و دشمنان را از ارض موعود بیرون کن؛ بعد ما می اییم و با آرامش در آن سرزمین زندگی می کنیم.»

انگار ما هم می خواهیم موسایمان را که می آید تا نجات مان دهد و از چنگال فرعون ها برهاند؛ تک و تنها، با خدایش به جنگ ها و سختی ها بفرستیم و منتظرش بمانیم تا با پیروزی برگردد

و یک جهان پر از صلح و آرامش را دو دستی تقدیم مان کند.

آیا زمان آن نرسیده است که از خود بپرسیم او از مـــن چـــه انــــــــتظاری دارد؟؟؟

منبع : سایت طلبه جوان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۳ ، ۲۱:۳۶
از تبار مادر


اگر خیال می کنی پای موعظه ی دیگران بنشینی و بهره ببری، اشتباه می کنی.

اول باید در درون خودت واعظی ایجاد کنی، وجدان خودت را زنده کنی،

آن وقت از موعظه ی واعظ بیرونی هم استفاده کنی...

 

 

 


پی نوشت از یک واعظ درونی:
عارف شهید احمد علی نیری (کتاب عارفانه / انتشارات شهید ابراهیم هادی) میگفتن:
مؤمن سنگینی گناه را چون کوه احد بر روی شانه های خود حس میکند.
 
آی شیعیان!
گناهانمان بر دوش آقایمان هم سنگینی می کند...
این را حس می کنیم؟؟؟
می دانیم تنها چیزی که میان ما و مولایمان حجاب انداخته است، خودمان هستیم...
ما و کوله بار هایمان...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۳ ، ۲۰:۵۵
از تبار مادر

این اشک ها نتیجه ی اسلام زینب است
پس گریه می کنیم مسلمانمان کنند
"علی اکبر لطیفیان"


گریه آبی است که این کدورت ها و کثافت ها را می شوید و تو را به فطرت الهی خویش رجوع می دهد و دیگر باره اهل ولایت می شوی.

بگذار ما را اهل گریه بخوانند...

اگر آنها بدانند که در این گریه ها چه قدرتی نهفته است، خواب آنان حرام خواهد شد.

و به راستی اگر خداوند گریه را به انسان نبخشیده بود، هیچ چیزی نمی توانست کدورتی را که با گناه بر آیینه ی فطرتش می نشیند، پاک کند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۳ ، ۰۶:۳۲
از تبار مادر

جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد

نا خود آگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم

مانده ام بی تو چرا باغچه مان گل دارد؟

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت

فرش گسترده و در دست گلایل دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت

یک قدم مانده، زمین شوق تکامل دارد

جمکران نقطه ی امید جهان شد که در آن

هر چه دل، سمت شما دست توسل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها

تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد

(کتاب طوفان واژه ها / سید حمید رضا برقعی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۳ ، ۲۲:۰۷
از تبار مادر